تعيين تكليف

اين كارو كن ، اون كارو نكن

حدس مي‌زنم تعدادي از كساني كه از روز شنبه بعد انتخابات شروع به ليست كردن انتظارات و توقعاتشون كردن كه همين الان اين كار بايد بشه و اون كار درست بشه و.... (بدون توجه به اينكه هنوز هيچ قدرتي در دست منتخب مردم نيست و زماني هم باشه محدوديت‌هايي داره) همونايي هستن كه تا جمعه بر طبل تحريم انتخابات مي‌كوبيدند و الان مدعي شدند و كاسه‌ي داغ‌تر از آش!!!

ياد سالهاي ابتدائي انقلاب افتادم كه مجموعه‌اي از افراد كه تازه نام حزب‌الله را بر خود نهاده بودند ، در مقابل دار و دسته‌ي رجوي كه انتخابات را تحريم كرده بودن و بعدش توقعات نابجايي داشتن ، شعار مي‌دادند : " كسي كه راي نداده ، حق نظر نداره"!!!

حالا مي‌بينم حرفشون همچين بيراه هم نبوده!

سفارش پیش از انتخابات

سفارش پیش از انتخابات

احتمال 99/9% از امشب كه شب انتخابت هست، یا اون کشتی معروف میاد و لنگرش به کابل اینترنت برخورد می کند و یا کوسه های دریای سرخ یا مدیترانه کابل اینترنت را به دندان می گیرند و یا... اینترنت و فیس بوک و ايميل (و نیز SMS) تا اطلاع ثانوی قطع و تعطیل و یا با اختلال همراه خواهد شد!!

خلاصه معلوم نیست کی باز بشه بیاییم نت

باز هم تاکید می کنم با هر عقیده و مرامی که هستید ، حتما رای بدید. قهر با صندوق آرا راه مناسبی نیست.

تعطیلات تابستون هم خوش بگذره

پیشاپیش نوروز 93 هم مبارک!!!

دیگه سفارش نمی کنماااا مراقب خودتون باشین، تند نرید، کمربندم فراموش نشه. :)))

شورا و شور ما

شورای متخصص و متعهد و پويا يا شوراي منفعت طلبها  و خموده‌ها ؟

با توجه به این که انتخابات شوراهای اسلامی شهرها همزمان با انتخابات ریاست جمهوری در روز جمعه برگزار می شود، اميد است مردم به دور از قوم‌گرايي و با آگاهی کامل در صحنه حضور داشته و با شناسایی  افراد مدیر و توانا و دلسوز و آشنا با مشکلات سعی كنند تا شورایی بدون افراد منفعت طلب تشکیل شود كه تخصص و تعهد لازم را داشته باشند.

افراد دلسوز، مدیر، مدبر، وارد به کار و آشنا با مسائل شهر و شهرسازی و آشنا با مشکلات شهر و شهروندان شايسته ورود به شوراي شهر هستند نه افراد بيكار ، منفعت‌طلب ، باندباز ، رياكار ، ناصالح .

افراد متدینی که علی رغم داشتن مدرک تحصیلی سواد کافی ندارند!، چندان برای شورا کارایی ندارند، باید افراد باسواد و متخصص و متدین به شورا راه یابند تا مشکلات، کمبودها و نواقص شهری برطرف شود.

کسانی که از سر بيكاري و به دست آوردن شغل  كانديد شده‌اند ، آيا صلاحيت دارند؟ هركسي مي تواند كلي ادعا و وعده رديف كند ، اما اينكه تا چه حد اين قول و وعده‌ها ، انجام شدني‌ست ، نياز به تعقل و تفكر دارد.

آيا كساني كه ساكن اين شهر نيستند ، مشكلات را مي‌دانند؟ آيا كساني كه اهل اين شهر نيستند ، دلسوز خواهند بود؟

متاسفانه برخی برای حضور در شورای اسلامی آنچنان دندان تیز کرده اند که مبالغ گزافی برای این امر هزینه می کنند و برای راهیابی به شورا آماده هر هزینه‌ی ديگري هم هستند ، آيا اين همه مخارج را بدون چشمداشت  انجام مي‌دهند و به فكر جبران چندين برابري آن پس از راهيابي به شورا نيستند؟؟

براستی چند نفر از کاندیداها حداقل برای یکبار قوانین شوراها را مطالعه کرده و از آن آگاهی دارند که داوطلب اجرای آن شده اند؟ صرف داشتن عناوین دهان پرکن مهندس و دکتر و استاد و... قطعا برای این امر خطیر کفایت نمی کند - که خیلی ها این روزها این عناوین را به حق یا ناحق، یدک می کشند - مهم شایستگی است که تعداد معدودی دارای آن می باشند.

انجام تحقیقات و شناخت کافی از سوابق و عملکرد داوطلبان توسط مردم لازمه‌ي نوشتن نام افراد بر روي برگه‌هاي آرا در روز جمعه مي‌باشد تا شهر به سمت نظم ، پيشرفت ، زيبايي و رشد منطقي و علمي حركت كند.

طنز انتخاباتی

طنز انتخاباتی

در تبلیغات یکی از نامزدهای انتخاباتی شورای شهر این جملات را دیدم :

حل مشکل ازدواج

ریشه کن کردن اعتیاد

ساختن باغ وحش

ارزان کردن مسکن...

 

دستمایه ابیات زیر را مدیون ایشان هستم....و به او رای خواهم داد!

گر به شورا راه یابد پای من

هرچه ویرانی است عمران می کنم

می روم هر شب به میدان های شهر

هر چه ساعت بود میزان می کنم

مشکلات شهرتان را رتق و فتق

پشت میز و پشت فرمان می کنم

کوچه های تنگ را هر شب فراخ

هرچه بن بست است دالان می کنم

چاله های شهر را چاه عمیق

هرچه دالان را خیابان می کنم

هرکه شورا شد فقط این کرد و رفت

من اگر شورا شوم آن می کنم

مردها را اهل تجدید فراش

لطف‌ها در حق نسوان می کنم

تا کش آید پوز اعضای اوپک

نفت را فالفور ارزان می کنم

مرده‌ها را می کنم ساماندهی

شهرتان را باغ رضوان می کنم

شاعران شهر را در خانه ام

هفته ای یک بار مهمان می کنم

کارگردان‌های با احساس را

می برم مهمان مامان می کنم

....

می شوم هر شب سوار بلدوزر

هر چه ناصافی است ویران می کنم

شهر تا راحت شود از چشم هیز

دیدنی ها را فراوان می کنم

می نویسم طنز بر دیوار و در

شهرتان را من نمکدان می کنم

تا که کار خلق فورا حل شود

کارمندان را دو چندان می کنم

هی تراکم می فروش را به را

یاری انبوه سازان می کنم

شهرداری را همه رایانه ای

کارها را سهل و اسان می کنم

گر رقیبانم به من فرصت دهند

چاره ی کمبود سیمان می کنم

می کنم هی کارهای خوب خوب

دشمنانم را پشیمان می کنم

هفته ای یک شب کلیسا می روم

ارمنی ها را مسلمان می کنم

می فروشم کل اسراییل را

پول آن را خرج لبنان می کنم

یک سخنرانی به نفع مسلمین

در بلندی‌های جولان می کنم

مثل اقشار ضعیف اجتماع

نوش جان سویای سبحان می کنم

هم صدایی هم دلی هم زیستی

با سرای سا لمندان می کنم ...

 

باباجون خسته شدم ..قافیه ها ته کشید ....به من رای بدین دیگه ...

دم همتون گرم....!

(سعید بیابانکی)

و باز هم انتخابات!

و باز هم انتخابات!

(ریاست جمهوری و شوراها)

از خروشچف نقل کرده اند که:  سیاستمداران همه جا کم و بیش شبیه به هم اند. آنها قول می دهند که پل بسازند حتی اگر رودخانه ای نباشد!

سیاستمداران همیشه در پی انجام کارهای بزرگ و زیاد و در زمان کم اند. حال اگر افراد یا نهادهایی باشند که مرتبا محدودیت منابع مالی و قیود اجتناب ناپذیر زمان را به آنها گوشزد کنند، دست و پا گیر قلمداد می شوند و مانع و ترمز توسعه!

سیاستمداران، از چهار عمل اصلی، تنها به جمع و ضرب علاقه مندند و از تقسیم و تفریق به دلیل آنکه کم شدن را منعکس می‌کنند بیزارند!

روزگار غريبي‌ست نازنين!

روزگار غريبي‌ست نازنين!

در روزهاي نزديك به دوم خرداد۷۶ روزنامه هاي يك جناح خاص! حرف يكي از بزرگانشان را تيتر كرده بودند كه: مردم به لبخند راي نمي‌دهند!
در سالگرد دوم خرداد كه مراسمش در دانشگاه برگزار شد ، نوشتند: حاصل دوم خرداد پهن كردن بساط سوت و كف هست!
روزهاي نزديك به انتخابات سال ۸۰ همان روزنامه‌هاي جريان خاص! تيتر زدند كه: مردم به اشك و گريه كانديدا راي نمي‌دهند و در مذمت آن مقاله‌ها نوشتند.
و امسال كانديداهاي منسوب به جناح خاص! هم در مستندهاي تبليغاتيشان و هم در مناظره ها و ... ، لبخند مي زنند ، اشك مي‌ريزند .... بساط سوت و كف هم که مفصل برپاست!!!
واقعا ، روزگار غريبي‌ست نازنين!

" من "

" من "

اين روزها علي‌رغم دستورالعمل‌هاي خنثي و بي‌فايده جماعتي آنورآب‌نشين و گاها اشخاصي كه خود را داناي كل مي‌دانند و اينور آب‌نشين هستند ، که با ژست‌هاي شيك ، دستور (و گاها به زبان فحش و توهین) به تحريم انتخابات مي‌دهند ، به شخصه معتقدم كه با هر تفكري بايد در انتخابات شركت كرد. قصدم از اين نوشتار تاکید و تبلیغ و تكيه بر اين قضيه نيست ، بلكه خواستم نكته‌اي را كه در سخنان كانديداهاي محترم مي‌بينم را بيان كنم و آن تکرار و اصرار اين جماعت بر كلمه "من" است كه ذهن را ياد جمله معروف امام خميني مي‌اندازد: "هی نگویید من ،این من شیطان است..."

"من" اين كار را مي‌كنم

"من" دولتم فلان است

"من" آن بودم

"من" اين هستم و ....

رجل سياسي عزيز ، ما تا حد زيادي مي‌دانيم تو چه بوده‌اي ، بعضا چيزهايي كه خودت نمي‌گويي و سعی در پنهان کردنشان داری را هم يادمان نرفته و مي‌دانيم!!! لطفا به طور شفاف و ريزتر بگو با كدام تيم منتخب و چه افرادي مي‌خواهي اين كارها را به انجام برساني تا ببينيم حرفهايت تا چه حد منطقي و شدني هست.

بس كنيد كلي گويي كه تورم فلان است گراني زياد است مقاومت بايد كرد مردم عزیزند مردم گرامی اند....

اينها را ما بهتر از شما با تمام وجودمان داريم حس مي‌كنيم. دست از  "من" آنم كه رستم بود پهلوان بردار... خسته‌مان كرديد از كلي‌گويي.

تيم و يارانت را معرفي كن. نكند دلنگراني آنها را بشناسيم؟؟؟!!!!!

فارغ از هر زنده باد و مرده باد  ،  سر به راه مملكت بايد نهاد

فارغ از هر زنده باد و مرده باد  ،  سر به راه مملكت بايد نهاد
.
اين پاها ، فاتحان خرمشهر بودند...

....

آري ، آري ، جان خود در تير كرد آرش.

كار صدها، صدهزاران تيغة شمشير كرد آرش...

روزگاري بود ؛

روزگار تلخ و تاري بود.

بخت ما چون روي بدخواهان ما تيره .

دشمنان بر جان ما چيره.

شهر سيلي خورده هذيان داشت ؛

بر زبان بس داستان هاي پريشان داشت.

.........

........

مبارك باد آن جامه كه اندر رزم پوشندش ؛

گوارا باد آن باده كه اندر فتح نوشندش.

شما را باده و جامه

گوارا و مبارك باد!

....



مشابه تصوير فوق را در سالهاي پاياني جنگ ، در منطقه شلمچه (سه راه حسينيه) ديدم. يك پوتين در بيابان كه پايي از زير زانو قطع شده را حفظ مي‌كرد... و شگفت اينكه ايستاده و استوار بود.

سالروز آزادي خرمشهر گرامي‌باد